مرکز جزوه

مرکز تولید و توزیع جزوات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
مرکز جزوه

اینجا مرکزی است برای بالا بردن سطح بصیرت افسران جنگ نرم. مطالعه تنها کار و اصلی ترین کار برای این مهم است. به همین جهت سعی می شود مطالب مهم و کلیدی در قالب جزوه ارائه گردد و در این تارنما جمع آوری شود.
markazejozveh.ir

جستجوی سریع در جزوه ها

منتخب

آخرین نظرات

  • ۲۴ مرداد ۹۵، ۰۹:۵۴ - سلام
    تشکر

ابزار نظر سنجی

برچسب جزوه : چند دقیقه عبرت (#)

نام جزوه : عوام و خواص

سخنران : مقام معظم رهبری (#)

تاریخ سخنرانی : 1375/3/20

اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، اگر عده‌ی این‌ها زیاد باشد آن وقت دیگر واویلاست. آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت و به قتلگاه کشیده خواهند شد. آن وقت، یزیدها بر سرِ کار میآیند و بنی‌امیّه، هزار ماه بر کشوری که پیغمبر به وجود آورده بود، حکومت خواهند کرد و امامت به سلطنت تبدیل خواهد شد، امامت به سلطنت تبدیل خواهد شد!

مقام معظم رهبری

 

دریافت
توضیحات: A4 / #303 / 28

 

------------------- // فهرست مطالب // ------------------

فرهنگ جهاد

کشور ما کانون جهاد است

دعوت قرآن به عبرت گرفتن از تاریخ

امام حسین را به عنوان خروج کننده بر امام عادل معرفی کردند!

اگر رها کردیم همان وضعیت امام حسین پیش خواهد آمد

عوام وخواص در یک جامعه

در همه اقشار عوام و خواص وجود دارد

خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل

تاریخ یعنی شرح حال من و شما

عوامِ خوش طالع، عوام بدطالع!

ویژگی های خواص طرفدار حق

اگر تعداد خواص طرفدار حقِ در بند دنیا زیاد باشد... 

تفاوت جامعه امامت و جامعه سلطنت

دلیل لعن گذارندگان خشت اول

موشکافیِ تاریخی حوادثِ بعداز رحلت پیامبر پیرامون خواص

الف- دوران امیرالمؤمنین علیه‌لصّلاة والسّلام

ب- دوران امام حسن علیه‌السّلام

گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است!

پ- دوران امام حسین علیه‌السّلام

ماجرای کوفه و فرستادن مسلم بن عقیل

نقش خواصِ به اصطلاح طرفدارِ حقِ گرفتار دنیا در کوفه

 تصمیم ها و حرکات ، تاریخ را عوض می کند

شَبَثْ بن ربْعی نمونه یک خواصِ طرفدارِ حقِ گرفتار دنیا

اقدام به موقع، تاریخ و ارزشها را نجات می دهد

اقدام امام(ره)  در شکستن حکومت نظامی مصداق عمل به موقع

خدای متعال نمی فرماید که نصرت میدهیم؛ خون هم از دماغ کسی نمی‌آید

موضوع ”عوام و خواص“ در دو بخش احتیاج به کار دارد

یکی از لوازم مجاهدتِ خواص

معنای صحیح ”عدم ورود نظامیان به مسایل سیاسی

پروردگارا

 

----------------- // برش هایی از متن جزوه // ------------------

 

هر گونه تلاش در مقابله با دشمن، میتواند جهاد تلقّی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد.

 

پسر فاطمه‌ی زهرا و امیرالمؤمنین  را به عنوان خروج کننده بر امام عادل معرفی کردند! امام عادل کیست؟ یزید بن معاویه! آن عدّه، در معرفی امام حسین علیه‌السّلام به عنوان خروج کننده، موفّق شدند. خوب؛ دستگاهِ حکومتِ ظالم، هر چه دلش می خواهد می گوید. مردم چرا باید باور کنند؟!

مگر ما از جامعه‌ی زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهماالسّلام قرصتر و محکم‌تریم؟! چه کنیم که آن گونه نشود؟

 

 اگر امروز من و شما جلو قضیه را نگیریم، ممکن است پنجاه سال دیگر، ده سال دیگر یا پنج سال دیگر، جامعه‌ی اسلامی ما کارش به جایی برسد که در زمان امام حسین علیه‌السّلام رسیده بود.

 

کسانی هستند که نمیخواهند بدانند چه راهی درست و چه حرکتی صحیح است. به تعبیری دیگر، تابع جَوّند. به چگونگی جوّ نگاه میکنند و دنبال آن جوّ به حرکت در میآیند. اسم این قسم از مردم را عوام میگذاریم.

 

گاهی کسی بیسواد است؛ اما جزو خواص است. یعنی میفهمد چه کار می کند. از روی تصمیم‌گیری و تشخیص عمل میکند؛ ولو درس نخوانده، مدرسه نرفته.

 

خواص، دو جبهه‌اند: خواصِ جبهه‌ی حق و خواص جبهه‌ی باطل. عدّه‌ای اهل فکر و فرهنگ و معرفتند و برای جبهه‌ی حق کار می کنند. فهمیده‌اند حق با کدام جبهه است. حق را شناخته‌اند و براساس تشخیص خود، برای آن، کار و حرکت میکنند.اینها یک دسته‌اند. یک دسته هم نقطه‌ی مقابل حق و ضد حقّند.

 

عوام، بسته به خوش طالعی خود، اگر تصادفاً در مقطعی از زمان قرار گرفتند که پیشوایانی مثل امام امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و امام راحل ما رضوان‌اللَّه تعالی علیه، بر سرِ کار بودند و جامعه را به سمت بهشت می‌بردند، به ضربِ دستِ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند شد.

 

اگر جزو گروه عوامید، به سرعت خودتان را از آن گروه خارج کنید. بکوشید قدرت تحلیل پیدا کنید؛ تشخیص دهید و به معرفت دست یابید.

 

اگر در جامعه‌ای، آن نوعِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ یعنی کسانی که میتوانند در صورت لزوم از متاع دنیوی دست بردارند، در اکثریت باشند، هیچ وقت جامعه‌ی اسلامی به سرنوشت جامعه‌ی دوران امام حسین علیه‌السّلام مبتلا نخواهد شد.

 

 اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آن‌جا که باید حق بگویند، نگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا محبّت به اولاد، خانواده و نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها کنند، اگر عده‌ی این‌ها زیاد باشد آن وقت دیگر واویلاست. آن وقت حسین‌بن‌علیها به مسلخ کربلا خواهند رفت

 

جامعه‌ی اسلامی، جامعه‌ی امامت است. یعنی در رأس جامعه، امام است. انسانی که قدرت دارد، اما مردم از روی ایمان و دل، از او تبعیت میکنند و پیشوای آنان است. اما سلطان و پادشاه کسی است که با قهر و غلبه بر مردم حکم میراند. مردم دوستش ندارند. مردم قبولش ندارند. مردم به او اعتقاد ندارند.

 

در دوران خلیفه‌ی سوم، وضعیت به گونه‌ای شد که برجستگان صحابه‌ی پیغمبر، جزو بزرگترین سرمایه‌داران زمان خود محسوب میشدند! یعنی همین صحابه‌ی عالی‌مقام که اسمهایشان معروف است ، این بزرگان، که هر کدام یک کتاب قطور سابقه‌ی افتخارات در بدر و حُنین و اُحد داشتند، در ردیف اول سرمایه‌داران اسلام قرار گرفتند.

 

نَفَس امیرلمومنین ، نَفَس پیغمبر بود. اگر بیست و پنج سال فاصله نیفتاده بود، امیرالمؤمنین برای ساختن آن جامعه مشکلی نداشت. اما با جامعه‌ای مواجه شد که: «یأخذون مال الله دولا و عبادالله خولا و دین‌الله دخلا بینهم» جامعه‌ای است که در آن، ارزشها تحت‌الشّعاع دنیاداری قرار گرفته بود.

 

گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن در یک محیط، به مراتب مشکلتر از کشته شدن و شهید شدن و به لقای خدا پیوستن است. امام حسن  این مشکل را انتخاب کرد. وضع آن زمان چنین بوده است. خواص تسلیم بودند و حاضر نمی شدند حرکتی کنند.

 

کسی که در جنگ با یزید کشته میشد، خونش، به دلیل وضعیّت خرابی که یزید داشت، پامال نمی شد.

 

وقتی به اسامی کسانی که از کوفه برای امام حسین  نامه نوشتند و او را دعوت کردند، نگاه میکنید، میبینید همه جزو طبقه‌ی خواص و برجستگان جامعه‌اند. منتها مضمون و لحن نامه‌ها را که نگاه کنید، معلوم میشود از این خواصِ طرفدارِ حق، کدامها جزو دسته‌ای هستند که حاضرند دینشان را قربانی دنیایشان کنند و کدامها کسانی هستند که حاضرند دنیایشان را قربانی دینشان کنند.

 

کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را وارد دسته‌های مردم کرد تا آنها را بترسانند. خواص هم در بین مردم می گشتند و می گفتند با چه کسی سر جنگ دارید؟! چرا میجنگید؟!  اگر میخواهید در امان باشید، به خانه‌هایتان برگردید. اینها بنی امیه‌اند. پول و شمشیر و تازیانه دارند. چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا هیچ کس را همراه نداشت؛ هیچ‌کس!

 

اگر شریح  قاضی به مردم میگفت که هانی زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیداللَّه قصد دارد او را بکشد، با توجّه به این‌که عبیداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها میریختند و هانی را نجات میدادند. با نجات هانی هم قدرت پیدا میکردند، دارالاماره را محاصره میکردند...آن گاه کوفه از آنِ امام حسین علیه‌السّلام میشد و دیگر واقعه‌ی کربلا اتّفاق نمیافتاد!

 

اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظه‌ی حسّاس، به جای این‌که از ابن زیاد بترسند، از خدا می ترسیدند، تاریخ عوض میشد. گیرم که عوام متفرّق شدند؛ چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.

 

عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند.

 

خدای متعال وعده داده است که اگر کسی او را نصرت کند، او هم نصرتش خواهد کرد. برو برگرد ندارد! نه این‌که به هر یک نفر پیروزی میدهند! وقتی مجموعه‌ای حرکت میکند، البته، شهادتها هست، سختیها هست، رنجها هست؛ اما پیروزی هم هست: نمیفرماید که نصرت میدهیم؛ خون هم از دماغ کسی نمی‌آید.

 

عزیزان من! حرکت در راه خدا، همیشه مخالفینی دارد. از همین خواصی که گفتیم، اگر یک نفرشان بخواهد کار خوبی انجام دهد ، ممکن است چهار نفر دیگر از خودِ خواص پیدا شوند و بگویند آقا، مگر تو بیکاری؟! مگر دیوانه‌ای؟! مگر زن و بچه نداری؟! چرا دنبال چنین کارها میروی؟! کمااین‌که در دوره‌ی مبارزه هم می گفتند.

 

یکی از لوازم مجاهدتِ خواص، این است که باید در مقابل حرفها و ملامتها ایستاد. تخطئه میکنند، بد میگویند، تهمت میزنند؛ مسأله‌ای نیست.

 

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، امریکا و بقیه‌ی ایادی و اقطاب استکبار را آن چنانکه شایسته‌ی اقتدار و عزّت خودِ توست، منکوب و مقهور فرما. لذّت قهر و غلبه بر آنها را به ملت ایران بچشان. همچنان که شوروی را متلاشی کردی، بقیه‌ی اقطاب استکبار را هم متلاشی فرما.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.